مخاطب این حرفها دیوار بود یا سینی چایی یا تلویزیون یا… پدر عادت داشت حرفش را خیره به جایی غیر از چشم مخاطبش بزند. اصولاً اشیاء را انتخاب میکرد چون زبان پاسخگویی نداشتند. از پاسخ شنیدن بیزار بود. از پرگویی بیزار بود. مادر اما مثل ظرفی که زیر چکچک سماور میگذارند، به ظهر نرسیده پر میشد از حرف. پدر که برمیگشت از سرکار ناهار و چاییاش را میداد و در همین حین زبانش هم کار میکرد. همه میدانستیم مادر فقط گوشهای پدر را لایق شنیدن حرفهاش میداند. همه میدانستیم وقتی پدر زل میزند به تلویزیون و میگوید: صداشه ببرین، یعنی مادر خفه شود. یعنی پدر ظرفیتش پر است…
موجود نیست
این خیابان سرعتگیر ندارد
235٬000 ریال
نویسنده |
مریم جهانی |
---|---|
ناشر |
نشر مرکز |
سال انتشار |
1398 |
نوبت چاپ |
پنجم |
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
زبان |
فارسی |
تعداد صفحات |
۱۵۲ صفحه |
شابک |
9789642133123 |
وزن |
185 گرم |
ناموجود
شناسه کتاب:
KTP-0024237
گروه: ادبیات ایران, زبان و ادبیات, نثر و داستان
برچسب: [رها شده توسط باتکوثر!]
موضوع: رمان فارسیقفسه: 314-18b
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.