در ایران، چه در دورهٔ باستان و چه در دورهٔ اسلامی، دو مفهوم اَشَه و فره به عنوان نخستین مفاهیم برآمده از متافیزیک کیهانشناختی (مفهوم نخست در بخش متقدمتر و مفهوم دوم در بخش متأخرتر رشد متافیزیک) در قالبهایی نو و بهمثابهٔ ایدهٔ مرکزی منظومههای فلسفی، حکمی و کلامی حضوری پایدار و پویا داشتهاند. اشه در مفاهیم دَینا (دین) و عقل کلی، و فره در مفاهیم نور و جوهرِ حرکت جانمایهٔ جریانهای اصلی فلسفه، حکمت، کلام و عرفان نظری را ساختهاند. چنین سیری در متافیزیک ایرانی درک خاصی از سیاست و گرایش خاصی را در اندیشهٔ سیاسی پدید آورده است که در این نوشته موضوع جستجوست.
این نوشته دو منظور را در این حوزه دنبال کرده است. نخست آنکه مباحث بیشتری را به اندیشهٔ سیاسی در ایران باستان، حیطهای که هنوز کار قابل توجهی در آن صورت نگرفته است، اختصاص دهد. دیگر آنکه منبعی باشد در دورهٔ تحصیلات تکمیلی، که در آن بر رابطهٔ متافیزیک ایرانی با اندیشهٔ سیاسی تأمل شده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.